نمایش طریقه حکومت گجر خان» تا ۳۰ فروردین از ساعت ۱۹:۳۰ به مدت یک ساعت در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است. مجید امرایی به همراه احسان ملکی بهطور مشترک کارگردانی این نمایش را برعهده دارند. نویسندگی این نمایش برعهده امرایی بوده است.دکتر مجید امرایی دراماتراپیست، کارگردان تئاتر، رومهنگار و استاد دانشگاه علامه طباطبایی است. مؤلف نخستین کتاب تألیفی در حوزه نمایش درمانی (نمایش درمانی در مسیر تکامل)؛ مؤلف کتاب (ده قدم با نمایش درمانی) مؤلف کتاب (نمایش درمانی راهی برای آزادسازی ذهن) مدیرمسئولی و سردبیری مجله تخصصی تئاتر این مجله تنها مجله تخصصی هنر درمانی در ایران است. احسان ملکی کارگردان و طراح صحنه از نمایشهای او میتوان به هزار شلاق، چیدا، چر و. اشاره کرد.با کارگردانان این نمایش گفتگو کردیم که از نظر می گذرانید.
ایده نخستین نمایشنامه چگونه شکل گرفت و کلمه گجرخان به چه معنایی است؟
دکترمجید امرایی :شاید نزدیک به دو سال نیم قبل من نمایشنامه طریقه حکومت زمان خان نوشته میرزا آقا تبریزی را میخواندم دیدم بسیاری از شخصیتهایی که در داستان این نمایشنامه وجود دارد نزدیک به آن چیزی است که ما در جامعه با آن دستبهگریبان هستیم چند وقتی ذهنم درگیر این بود که چطور میشود نمایشنامهای نوشت که هم حرف امروزی را بزند وهم اینکه از آن قالب بهره گرفته باشد به همین جهت با الهام با آن نمایشنامه نوشته شد و عنوان گجرخان در زبان محلی ما مردم زاگرس به معنای خان کوچک است بسیاری از خوانین در اطراف و مناطق ما این پسوند بزرگ و کوچک را داشتند به همین جهت اسم نمایشنامه را گذاشتم گجرخان یعنی خان کوچک .
فکر کردم خان کوچک شاید نسبت تحقیرآمیز باشد؟
دکترمجید امرایی :نه ولی تناقضی میان شخصیت خودش و اسمش وجود دارد گجرخان ادای بزرگان را درمیآورد باآنکه بسیار کوچک است شخصیتهای نمایش شخصیتهای امروزی هستند تماشاگران ما در نمایش گجرخان از دو سنخ خارج نیستند یا مسائل خود را بر روی صحنه میبینند یا خودشان را بر صحنه میبینند آنهایی که خودشان را بر روی صحنه میبینند شاید به اصلاحی برسند و آنهایی که مسائلشان را بر روی صحنه میبینند چون طرح مسئله شدند و آن چیزی که درون آنها هست بر روی صحنه مشاهده میکنند شاید از دیدن این نمایش راضی شوند من به جهت حوزه تخصصیام که دراماتراپی است و در دراماتراپی وتز تحصیلی من از دو تئوری بهعنوان تئوری پایهای که از بوعلی سینا در حوزه درمان گرفتهشده استفاده کردم یکی از این دو تئوری؛ تئوری تأثیر متقابل است این تئوری میگوید که شما مسئله خود را در فردی که نقشآفرینی میکند مشاهده میکنی آن چیزی که در حوزه تئاتر ماتحت عنوان کاتارسیسم میشناسیم در حوزه روانشناختی و دراماتراپی تحت عنوان تأثیر متقابل است. از این تکنیک برای نوشته شدن نمایشنامه گجرخان بهره گرفتهشده است و تئوری دوم تئوری نقش گذاری روانی است که آن بیشتر در حوزه درمان مورداستفاده قرارمی گیرد.
شخصیتهای نمایشنامه شکل گرفت و با چند نفر از دوستانی که پیشازاین قرار بود در این نمایش بازی کنند و به من کمک کنند مهایی انجام دادم و این پروسه نزدیک به دو سال به طول انجامید تا نمایش گجرخان تولید شد در حقیقت در جستجوی فردی بودم که هم بنمایههای ذهنیاش به خودم نزدیک باشد وهم با نگاه نو وجدید در حوزه هنر نمایش آشنا باشد بسیاری از دوستان را ارزیابی کردم نفراتی بودند که شاید آنها نمیپذیرفتند نمایشنامه من را کارگردانی کنند و افرادی بودند که من تمایل به همکاری با آنها را نداشتم درنهایت آقای ملکی به علت شیوهای که در حیطه کارگردانی و بازی گیری دارد بهعنوان بهترین فردی بود که میتوانست این متن را به روی صحنه ببرند. ایده اول من این بود که ایشان بهطور کامل نمایش را کارگردانی کند چون دوست داشتم آنچه را که نوشتم از نگاه فرد دیگری ببینم فرد دیگری که من از گذشته و پیشینه فعالیت هنریاش بهطور کامل اطلاع داشتم شاید آن ابتدای فعالیت حوزه نمایشیاش این شانس را داشتم که بهعنوان معلم آموزشهای مختصری را به ایشان بدم پیشنهاد به ایشان دادم پذیرفتند ولی به این شرط که خودم من هم باشم نزدیک به یک ماه ونیم برای اجرای این نمایش تمرین کردیم. در حوزه اجرایی برای یک تئاتر طراحی صحنه یک عنصر مهم است طراحی صحنهای که ایشان پیشنهاد دادند بهشدت مورد استقبال قرار گرفت نفرات بسیاری را برای بازی ارزیابی کردیم و به این گروهی رسیدم که اکنون بر روی صحنه است بازیها شیوه کارگردانی طراحی موسیقی همه از فیلتر ذهنی ما دو نفر گذشت تابه تفاهم دونفره نمیرسیدیم کاری را پیش نمیبردیم هرکجا مخالفتی بود باید طرح مسئله میشد و تمایل دو نفر به آن سمت برود که به وحدت فکر برسیم متأسفانه مادر حوزه هنر بهویژه هنرنمایش در کشورمان ما کمتر به تعاملی ازایندست میرسیم آنچه هماکنون به روی صحنه میبیند حاصل دو سال ونیم نگارش من و بازآفرینی کارگردانی آن از فیلتر ذهنی دو نفر است
آقای ملکی من میخواستم از مواجه شمارا با نمایشنامه آگاه باشم؟
احسان ملکی :همین جامی گویم باعث افتخارم بود که فرصتی پیش آمد در خدمت جناب دکتر امرایی بودم قبلاً شاگرد ایشان بودم و در حال حاضر هم ازایشان یادمی گیرم من بعدازاینکه متن را خواندم متن واجد جذابیتهای نمایشهای ایرانی بود و با توجه به نوع ساختار داستانی که بود و نوع نگاه نویسنده نسبت به اثر دیدم که نمایشنامه این فرصت را به آدم میدهد تا با یک نگاه جدید و مدرنی به نمایش نگاه کنیم علاوه بر کلیت داستان و نگاه سنتی که دارد بالاخره ما را وارد آن فضا میکند و آن فرم اجرایی با توجه به صحبتهایی که با دکتر امرایی داشتم میتوانست پارادوکس زیبایی به وجود آید بر اساس زمان و مکان امروزی دریک ناکجاآباد میتواند این حادثه به وقوع بپیوندد و تاریخ را مشخص نکردیم که کدام تاریخ و کدام زمان است ولی این فضا را نمایش ایجاد میکرد که با رویکرد مدرن در طراحی بهویژه در طراحی صحنه مایک نگاه به نمایشهای ایرانی داشتیم ولی با یک رویکرد جدید و حتی در طراحی صحنه به این فضا رسیدیم که نمایش گجرخان همان سادگی نمایشهای ایرانی که درگذشته بوده را داشته باشد با کمترین امکانات و با کمترین اکسسوار که میتوانست کاربردی باشد که خوشبختانه به فرمی رسیدیم بازیگرانی خوبی داشتیم که کاملاً در راستای فرم اجرایی ما قرار گرفتند در این نمایش نگاه به نمایشهای ایرانی بود تعزیه، نمایش عروسکی جی جی وجی، پردهخوانی و دیگر تکنیک های نمایش ایرانی در این نمایش وجود داشت
آیا گجرخان یک نمایش تاریخ گریز است یا به یک دوره تاریخی تعلق دارد با توجه به زبان و مؤلفههایی ازایندست که در نمایش وجود این نکته را بیان کنید؟
دکترمجید امرایی: هر اثری در هرزمانی که تولید میشود حاصل ادبیات و تاریخ آن زمان است آنچه بر روی صحنه میبینید درواقع ترکیبی است از ادبیات معاصر امروز ما آنچه در کلام و زبان ارتباطیمان هست در ترکیبی از واژههای لاتین، عربی، واژههای کهن فارسی و ادبیات ایرانی ماست به همین جهت آنچه بر روی صحنه میبینید حاصل و ترکیبی از این نوع زبان است با رویکرد و ساختار دراماتیک شخصیتهای داستان همه ما به ازای خارجی دارند و همه در پیرامون ما هستند نمایش طریقه حکومت گجرخان بهشدت انتقادی ی اجتماعی است زبان این نمایش از زبان قاجار الهام گرفته است اما زبان دیگری ست و به زبان متفاوتی رسیده است بعضیاوقات واژههای استفاده میشود که کاملاً امروزی است و ترکیب واژههای دوره قاجار و واژههای امروزی یکزبان جدیدی را در این نمایش گجرخان به مخاطب منتقل میکند که برای او لذتبخش است.
در تائید صحبت شما باید بگویم که استاد همایون علیآبادی هم در نقد این نمایش به این زبان منحصربهفرد اشاره کردند؟
دکترمجید امرایی: حتی پوشش آدمها هم شما یکزمان تاریخی را به شما نمیگوید و این فکر شده است لحظهبهلحظه این نمایش فکر شده است از طراحی صحنه طراحی لباس موسیقی که شمارا یاد هیچ موسیقی آوازی نمیاندازد اما درعینحال در پسزمینه ذهنیات میگویی ای از موسیقی خاصی الهام گرفته است هرگز مادر دنبال این نیستیم که غرق در داستانی و موقعیتی بشویم که فکر بکنیم تا انتها باید با آن همراهی بکنیم همهجا فقط نشتر زده میشود از زبان شخصیتهای داستان تا کلیت داستان
در دراماتورژی که من از اثر برداشت میکنم و کانسپت اثر که در طراحی صحنه احسان ملکی روشن است. نمایش به من میگوید من میخواهم از شیوههای تئاتر سنتی آشناییزدایی میکنم و شیوه نوینی را ارائه میدهم میخواستم درباره این آشناییزدایی صحبت کنید و از سوی میخواستم نقدی نسبت به همان تئاتر سنتی یا تئاتر موزهای هم داشته باشید؟
دکترمجید امرایی: شاید مهمترین نکتهای که ذهن من را آماده کرد و ترغیب شدم و مشتاقانه به این سمت رفتم که احسان ملکی یا در کنار من باشد یا بهتنهایی اثر را کارگردانی بکند همین بحث آشناییزدایی است همین ترکیب و نگاه نو وجدید ی است که به تکنیکهای تئاتر سنتی ایرانی دارد و ترکیب آن با تئاتر مدرن وجدید یعنی آنچه که در کارگردانی اثر مشاهده میکنید الهام گرفته از مظاهر کارگردانی تئاتر سنتی آیینی ایرانی است اما آن نیست الهام گرفته از تئاتر مدرن و کارگردانی مدرن است اما آنهم نیست ترکیبی از این دو نوع تئاتراست همانطور که خود اثر همین را به ما میگوید و کارگردان هم میبیند و برای تصویر کشیدن متن باید قالبی را تعریف کند که متفاوت باشد و در راستای متن نمایشنامه باشد.
احسان ملکی: به نظر من حافظ به بهترین شیوه ممکن غزل را سروده است اما من به چه شکلی میتو
انم هنر را خلق کنم که آشناییزدایی بشود که اثر به سنت پای بند باشد اما با یک زاویه دید جدید به نمایش نگاه کنیم. ببینید سعدی افشار و مرشد ترابی کارشان را به نحو احسن انجام دادند و تکنیک را فوقالعاده اجرا کردند. من حس میکنم ما باید با یک زاویه دید جدید به این قضایا نگاه کنیم ما اگر بخواهیم تخته حوضی راهمان گونه که سعدی افشار اجرا کرد به نمایش بگذاریم هیچوقت به پختگی او نخواهیم رسید فقط ما باید با یک نگر ش جدید؛ سنتها و آداب و فرهنگهای ایرانی که وجود دارد را حفظ کنیم. ما به چه شکلی میتوانیم هم پای بند به اینها باشیم هم یک زاویه دید جدید را ارائه کنیم؟ این کارگردانی دقیقاً با همین تفکر طراحی شد. متأسفانه نمایشهایی که در حال حاضر در سنگلج اجرامی شود هنوز در آن فضا ماندهاند وهمان شکل نمایشها اجرامی شود به نظر این به معنای متوقف شدن است و شاید حتی به معنای یک عقبگرد باشد. این نمایشها را سعدی افشار ها و مرشد ترابیها به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند. پس بیاییم با توجه به ساختار زندگی که در آن زندگی میکنیم متحول کنیم اما دچار یک سوءتفاهم در زندگی هستیم زندگی امروزه ما نه زندگی مدرن نامیده میشود و نه زندگی ما بهصورت سنتی است و دریک فضای کاملاً پستمدرن قرارگرفتهایم و در شکل طراحی و کارگردانی نمایش گجرخان به این شیوه گرایش داشتیم یک نگاه به نمایشهای مدرن ونیم نگاهی هم به نمایشهای سنتی گذشتهمان داشتیم و این نمایش بر اساس فضای اجتماعی که بر ما حاکم است طراحیشده است
دکترمجید امرایی: قراردادهای ما قراردادهای جدیدی بود که ترکیب قراردادهای تئاتر سنتی و قراردادهای تئاتر مدرن بود ما پرده بر روی صحنه داشتیم اما پرده ما پرده نمایشهای سنتی ما نبود پرده ما سخنگو بود. آدمهای نمایش از آن پرده بیرون میآمدند و سخن میگفتند ما حرکت داشتیم القاب آدمهای نمایش ما القاب قجری نبود تخت نمایش ما یک ویلچر است و فقط ما کمی آن را تغییر داده بودیم و آن را رنگ کرده بودیم در کمترین ابزارهای ممکن ما سعی کردیم بیشترین محتوا را به مخاطب انتقال دهیم کف صحنهی نمایش ما سفید بود ویلچری بود که در تمام صحنهها حضور داشت ویلچری که تخت گجرخان، مغازه پطرس و خانه کوکب خانم بود منتهی با اندکی تغییر و محتوای جدیدی راارئه میکرد.
احسان ملکی: وزندگی که فلج و بیمار است.
حضور این ویلچر گویا جزء مؤلفه های نمایشهای شماست؟
احسان ملکی: بله اینجا این ویلچر میبایست حضور داشت من ویلچر رادرنمایش هزار شلاق استفاده کرده بودم واین ویلچر برای نمایشنامه دکتر امرایی هم مناسب بود.
دکترمجید امرایی: ماحتی به تخت بیمارستان هم فکر کرده بودیم
احسان ملکی: این تحلیل بود که این فضا بیمار و فلج است و این ویلچر را حتی در مغازه پطرس و خانه کوکب، تخت گجرخان استفاده کردیم اگر توجه کرده باشید در پرده خوانی یک سری قاب داشتیم که گوشهای از آن یک روبان سیاه بود و مردمی که مردهاند و حرکتی ندارد وبااین نگاه ویلچر برای این صحنه مناسب بود وبه نظرم حضور ویلچر در نمایش گجر خان کاربردیتر از نمایش هزار شلاق است وماسعی کردیم بر اساس تحلیلی که وجود دارد و نوع تفکری که داشتیم از عناصر صحنه استفاده کنیم و این ایده ویلچر متعلق به خودم بود.
شیوه بازیگران نمایش شما بسیار نزدیک به کاریکاتوراست کاریکاتورهایی که حرکت میکنند وتجسد پیدا کردند. می درباره این کاریکاتور شدن بازیگران صحبت کنیم من نمیخواهم وارد تحلیل نقادانه بشوم اما احساس میکنم این کاریکاتورها شخصیتهای کمیک هستند و کوشش میکنند تماشاگر را بخندانند اما احساس من به من میگوید این کوششهای متکثر باعث شده است که کاریکاتورها همدیگر را خنثی کنند؟
دکترمجید امرایی: درکمدی گروتسک میگوید شما میخندی اما در پس خنده اشکریز هستی این خنده تلخ است
مخاطب مامی خندد اما بسیاری از تصاویر که مشاهده میکند تصاویری است که پیرامون اوست بخشی از این تصاویر تصاویری است که در درون اوست تناقض رفتار و کلام در فرد فرد ما امروزه وجود دارد و این زبان بدن ما با زبان گفتار ما در اغلب روابط ما هماهنگی ندارد شخصیتهایی مادر روی صحنه همین نکته را به تماشاگر نشان میدهند و همه به دنبال سوء استفاده از همدیگر بودند.
احسان ملکی: آن نگاه کاریکاتور کاملاً درست است ما به عنوان یک دنیای فانتزی و کاریکاتوری به این نمایش نگاه کردهایم ما حتی میخواستیم پرده نمایش بهصورت کاریکاتور باشد اما مامی خواستیم یک فضای را به وجود بیاوریم که هم مخاطب خاص با آن ارتباط برقراکند وهم مخاطب عام از این نمایش لذت ببرد و دررفتارهای بازیگری دررفتارهای میزانسنی و پویایی صحنهای که دراین نمایش وجود دارد بهسوی آن کاریکاتور حرکت کنیم احساسی که شما دارید برای ما محترم است ولی میشود گفت این یک طنز تلخ است.
فکرمی کنم فرامرز قلیچ خانی بازیگر نقش فراشباشی یکی از بهترین بازیگران این نمایش بود قلیچ خانی کوشش میکرد با صدایش کاریکاتوری را خلق کند وبابدنش این کاریکاتور رامی ساخت لحظههایی در رفتارش درنگهایی وجود داشت که من از این وقفهها
میتوانستم برای خندیدن استفاده کنم اما من دربازی شاهین علایی نژاد (پطرس ارمنی وناظراموال) وسعید عبدالهی (صندوقدار) برای من این فرصت به وجود نمیآمد؟
احسان ملکی: شروع اجرای سعید عبدالهی کاملاً کاریکاتوری بود ومااشاره به زن پوشی نکردیم و این المان در این نمایش وجود داشت برخلاف زن پوشی که الآن رایج است و بسیار بد اجرامی شود.
اما وقفهای در اجرایش نبود و پیاپی این کاریکاتور سازی انجام میشد؟
دکترمجید امرایی: جایی که صدایش بم میشد و حاکم میترسید این فاصله اجرامی شد حاکم ماازصدای بلندمی ترسید و داشت حکومت میکرد.
منظور من وقفه از جنسی که فرامرز قلیچ خانی اجرامی کرد؟
دکترمجید امرایی: فاصله از نگاه شما کم بود و فرصت فکر کردن و اندیشیدن را به شما نمیداد.
تکثر این شوخی مانع اندیشیدن و خندیدن من میشد؟
احسان ملکی: شاید. من نمیتوانم از این موضوع دفاع کنم و یک بحثی هم که بود سکته افتادن در ریتم اجرایی هم بود.
گفتگو ازهومن نجفیان
نمایش ,یک ,صحنه ,امرایی ,هم ,ملکی ,این نمایش ,روی صحنه ,را به ,که در ,از این ,نمایش طریقه حکومت
درباره این سایت