نامه های خاموش
نامه های صنوبر
سلام مرتضی خان امیدوارم خوب و سلامت باشی ، مثل اینکه مادرم راست می گفت ، نکند زیر سرت بلند شده، الان بیش از پانصد روز است که رفته ای به بهانه کار و آوردن پول اما هیچ خبری نداده ای .اگر زن دیگری گرفته ای بگو، من هم می روم پی کار خودم سیاه روزی یعنی همین که تو برای من و بچه ها درست کرده ای .
حال و احوال من و بچه ها خیلی تعریفی نیست . دیروز جعفر با پسر خسرو خان دعوایش شد ، به او گفته بود "قرمساق" جعفر هم با کفه ترازوی هوشنگ خان میوه فروش زده بود توی دهنش و یک دندان پسر خسرو خان شکسته ، الان جعفر فراری است ، مادرش که من باشم بمیرد ، گل همه ی عالم به سر من برای این زندگی که تو برایم درست کرده ای .
صبح زن خسرو خان آمد دم در هر چی از دهن اش درآمد به من گفت ، گفت اگر زن درستی بودی شوهرت را حفظ می کردی تا نرود حمالی بعد هم "هوشگ" میوه فروش را به من بست و رفت، الان که این حرف ها را برای تو می نویسم دلم می خواهد زمین دهان باز کند و مرا ببلعد برای این زندگی گهی که دارم .
مرتضی خان پول ات را نخواستیم تو را به روح بابای مرحومت برگرد ، من با این تن مریض شب و روز ندارم برای اداره ی این زندگی نکبت ، بعد از ظهر ها می روم لباس های منیره خانم را می شورم ، هفته ای سه بار، کت و کولم درد می کند.
زخم سینه ام هم بدتر شده دیشب کلی چرک و خون ازش آمد . رختخوابمان به گند کشیده شد ، از ترسم که نرگس مرضی نگیرد از م به او شیر نمی دهم.
مرتضی خان از خدا مرگم را می خواهم این چه زندگی سگی است که من دارم، راست و حسینی یک نامه بنویس بدانم چه بلایی سر خودت آورده ای ، ایشا الله که مرده باشی به حق این آفتاب خدا .
مرتضی خان اگر جعفر را زندانی کنند چه کنم آبرویمان بین در و همسایه می رود ، مادرم گفت بچه ها را بردار بیا پیش من زندگی کن و مرتضی را بگذار با در به دری خودش.
راستش راضیم ولی رویم نشد قبول کنم، حداقل پیش مادرم که باشم با پول بازنشستگی پدر مرحومم زندگی بخور و نمیری درست می کنیم .
مرتضی خان چند روز است سرم گیج می رود و جلو چشمم سیاه می شود ، منیره خانم می گفت نکند عفونت به خونت زده .
می گفت بیا برویم دکتر اما ترسیدم هزینه اش زیاد شود و بیشتر بروم زیر قرض.
گفتم : نه چیزی نیست از بچگی بعضی وقت ها اینطور می شدم البته که دروغ گفتم .
مرتضی خان حال ما خوب نیست تو را به روح بابای مرحومت برگرد پول نخواستیم بیا تا جعفر را خسرو خان زندانی نکرده . زنت صنوبر .
Dramatherapy and it's effectiveness in psychosis therapy
Written by: Dr Majid Amraei/ drametherapist, university lecturer and member of WADT
Nowadays, in advanced societies, complementary and non medicinal therapies are extremely important in rehabilitation field. Meanwhile, using art is more important due to it's attraction and direct effects on cases psyche. And drama has a exclusive position.
Some of these characteristics are: directness(immediacy), entertaining, basing in play, practicality, delightfulness, satisfactoriness, economical, basing on team, being available,.
The roots of traditional methods of dramatherapy in Iran can be found in fables, stories and traditional cermonies. The dramatical feast, sarrow and appreciation cermonies which had been performed to make people calm. And then transfered to future by verbal and documentary literature.
For instance, Avecina's fables, Chahar maghale by Nezami Aruzi, Rumi's(Molana) fables and some important stories in Shahname by Ferdowsi and some stories of Rudaki Samarghandi.
Dramatherapy is purposeful utilizing of therapeutical aspects of drama as a subsidiary tool in rehabilitation of cases.
It is a Scientific play based method which uses for develpoing of creativity, imagination, learning, insight and progress in human.
In Iran dramatherapy association point of view, dramatherapy has four characteristics: subsidiary, play based, team based and non medicinal.
In Britain drametherapy association view, dramatherapy has two elements:
1.The drama which assess the creative potential of body and mind by means of various techniques of drama.
2.The therapy that responses to individual's mental needs in group, in a safe, supportive, and informal space.
On the base of the mentioned hypothesis, everybody can take part in dramatherapy sessions, but everybody can not be a dramatherapist.
Dramatherapy is useful for all people in different ages.
The main purpose of dramatherapy is promotion of ability of group members to acheive a better experience from their lives. Dramatherapy is an effective solution to decrease the psychie effects of psychopathies by working in group.
Dramatherapy includes verbal and non verbal activities and uses different dramatical and psychological methods.
Dramatherapy helps trainees to overcome the stress and anxiety, moreover it makes them able to be strong in catastrophic situation such as mourning, anguish, losing relations and normal situations.
Drametherapists team includes theatre artists, psychologists and psychiatrists. They compose combinational training to solve the psycological, emotional and cognitional problems.
Stories, mythes, play, puppetry, masks and improvisation are the samples of great range of art tools which uses in psychodrama.
In dramatherapy center of Iran point of view, dramatherapy performs on two basical theory: theory of psycological role playing or performing and theory of interplay or observation.
In the first theory, drametherapist helps the case to play his own problem with the purpose of abreaction and getting calm.
In the second theory, the dramatrapist make an observational situation for the case. It means the case whatches his own problem in others and can solve his problem by drametherapist's solutions.
Dramatherapy in predefined protcol, tries to guide the cases to talk about their problems in peace and out of any harm.
The therapist receive the information about his patients from these sources:
By self reporting of the case, by getting information from parents of the case, by therapy team including psychiatrist, psychologist, social worker,. and also in act and taking part in dramatherapy sessions.
After receiving the information, drametherapist set a schedule in 16 to 24 sessions to achieve significant differences in clinical signs(illness signs).
Dramatherapy is never depends on spectatores. It means, it does not perform to watch and it is completely different from formal theatre in goals and in modus operandi.
The main goal of formal theatre is art production in aesthetic frame. While the main goal of dramatherapy is solving the problem, not art production. Imporvisation is an important factor in dramatherapy, while in formal theatre everything happens on the base of a predestinated story, and spectators beleive the actor in his role.
There is no place for story hallucination in dramatherapy unless in "hallucination play technique" with the purose of abreaction.
On the base of extended acceptance of this therapical method in the world, Iranian dramatherapists hope dramatherapy utilize more by Iranian people.
Role Theory From the point of view of Dr. Majid Amraei: "Roles are sometimes active" and "sometimes passive".
"Active role" is a dynamic role and "passive role" is involved and problematic.
Each person's satisfaction with the performance of their role is indicative of their health.
"The role of each individual in every situation is very different from his" past "and" future "roles.
Preparing for a role depends on a variety of elements.
The most important are "role theme", "role location" and "role time".
Our psychological relationship with roles is very effective in accepting or not accepting them.
The best roles are provided by people who have the "power of analysis", "readiness to accept", and "the motivation to change."
خبرگزاری پانا *مجیدامرایی
نگاهی به نمایش درمانی(Drama therapy) و اهمیت آن در درمان آسیبهای روانی
دراما تراپی
امروزه بهره گیری از درمان های غیر دارویی و کمکی در حوزه توانبخشی به عنوان امری مهم در جوامع پیشرفته مد نظر است .در این بین مدد گرفتن از هنرها به دلیل جذابیت و تاثیر گذاری مستقیم بر روح و روان مراجعان از اهمیت بیشتری برخورداراست و هنرنمایش جایگاه ویژه ای دارد.
برخی از این ویژگی ها عبارتند از: بی واسطه بودن ، سرگرم کنندگی ، بازی محوری ، عملی بودن ، شادابی ، رضایت بخشی ، اقتصادی بودن ، گروهی بودن و دست یافتی بودن و.
پیشینه نمایش درمانی در ایران به روش سنتی را می توان در حکایات داستانها ، روایات و آیین های کهن این سرزمین یافت.آیین های نمایشی سور ، سوگ و سپاس که با رویکرد آرام سازی روح و روان انسانها در اعصار کهن اجرا می شده اند و بعدها در قالب ادبیات شفاهی و مکتوب سینه به سینه و قلم به قلم به آیندگان منتقل شده است.
از جمله حکایات بوعلی سینا در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی و حکایات مولانا و چند داستان مهم در شاهنامه فردوسی و داستانها رودکی سمرقندی .
اما "دراماتراپی" یا همان نمایش درمانی استفاده هدفمند از جنبه های درمانی هنر نمایش به عنوان ابزاری کمکی در توانبخشی مراجعان است.
این یک روش کار بازی محور است که با رویکردی علمی و عملی برای گسترش خلاقیت، تخیل، یادگیری، بینش و رشد انسان ها استفاده می شود.
از نگاه انجمن دراماتراپی ایران، نمایش درمانی دارای چهار ویژگی به شرح زیر است :
درمانی کمکی ، بازی محور ، گروهی و غیر دارویی است.
از نگاه انجمندراماتراپیبریتانیا، دراماتراپی دارای دو عنصر اساسی است.
1) نمایشی که به بررسی پتانسیل خلاق و خودجوش بدن و ذهن، از طریق کار با تکنیک های مربوط به نمایش می پردازد.
2) درمانی که اجازه میدهد تا به نیازهای روانی افراد به شیوه ای گروهی در یک محیط امن و حمایتی به دور از قراردادهای رسمی پاسخ دهد.
در این رویکرد پیش فرض اولیه این است که هر شخصی می تواند در جلسات دراماتراپی شرکت کند ،اما هر شخصی نمی تواند دراماتراپیست شود.
دراماتراپی برای همه افراددرهمه سنین خوب است.
هدف اصلی دراماتراپی این است که توانایی اعضای گروه برای به دست آوردن تجربه بهتر زندگی ارتقاء یابد .
دراماتراپی یک روش موثر برای کاهش اثرات روانی اختلالات روحی از طریق نتایجی است که در بازی جمعی به دست می آید(امرایی 2002).
دراماتراپی شامل فعالیتهای کلامی و غیر کلامی و استفاده از طیف وسیعی از تکنیک های نمایشی و روانشناختی است.دراماتراپی فراگیران را قادر می سازد تا با تغییرات کنار بیایند، با اضطراب برخورد کنند، با سوگ ها و از دست رفتن شرایط و روابط حمایتی قوی برای خود ایجاد کنند.
دراماتراپیست ها چه کسانی هستند؟ دراماتراپیستشامل هنرمندان تئاتر و هم روانشناسان و روانپزشکان هستند .
آنها تمرینات ترکیبی برای مواجهه با مسائل مراجعان ترتیب می دهند، تا روش هایی برای تغییرات روانی، احساسی و ادراکی مراجعان ایجاد کنند.
داستان ها، اسطوره ها، بازی، خیمه شب بازی، ماسک ها و بداهه سازی ها نمونه هایی از طیف وسیعی از مداخلات هنری است که می توان از آن استفاده کرد.
از نگاه انجمن نمایش درمانی ایران ،دراماتراپی مبتنی بر دو تئوری پایه ای اجرا می شود : تئوری نقش گزاری روانی یا نمایشگری و تئوری تاثیر متقابل یا مشاهده گری .
در روش اول مراجع (بیمار) با مهارتی خاص توسط درمانگر در موقعیت بازی سازی با هدف بیان مسئله و در نهایت تخلیه روانی قرار میگیرد و با هدایت نمایش درمانگر به آرامش می رسد .
در روش دوم مراجع در موقعیت مشاهده گری قرار میگیرد تا مسائل خود را در دیگران ببیند و با هدایت نمایش درمانگر به راهکار مناسب مواجهه دست یابد.
دراماتراپی در قالب پروتوکلی از پیش تعیین شده در فضایی به دور از هر آسیب مراجع را به سمتی هدایت میکند تا به بیان مسئله اش بپردازد .
درمانگر برای رسیدن به مرحله اجرا به طرق زیر اطلاعات مراجعان را دریافت می کند :
در قالب "خود اظهاری" شخص مراجعه کننده ، در قالب "دریافت اطلاعات والدین یا سرپرستان فرد مراجعه کننده" ، از طریق "تیم درمان" شامل روان پزشک ، روان شناس ، مددکار اجتماعی و، و همچنین از طریق "میدان عمل و کارگاه حضوری" .
پس از دریافت اطلاعات نمایش درمانگر در قالب جلسات درمانی بین 16 تا 24 جلسه با هدف تغییرات معنی دار در علائم بالینی (علائم بیماری)مراجع طرح برنامه می کند .
نمایش درمانی "هرگز تماشاگر محور نیست" یعنی برای تماشا شدن اجرا نمی شود و در هدف گزاری و شیوه ی اجرا با تئاتر رسمی فاصله های بسیاری دارد.
در تئاتر رسمی هدف تولید هنری در قالب ابعاد زیبایی شناسانه صحنه ای است .
این در حالی است که هدف نمایش درمانی "رفع مسئله" است نه تولید هنری و ابعاد زیبایی شناسانه تئاتری اولویت نیست.در نمایش درمانی" بداهه پرد
ازی" و "بداهه سازی" عنصری مهم است این در حالی است که در تیاتر رسمی همه چیز از پیش تعیین شده است .در تئاتر رسمی اصولا داستانی از پیش تعیین شده در کار است که در قالبی توهمی مخاطب بازیگر را شخص دیگری غیر از خودش می بیند.در نمایش درمانی توهم داستانی چندان معنی ندارد مگر در" تکنیک درمانی بازی توهم" برای "بیماران اسکیزوفرن" با هدف تخلیه هیجانی.
دراماتراپیستهای ایران با استقبال گسترده ای که ازاین رویکرد درمانی در جهان شده است امیدوارند در سالهای آینده این روش درمانی گستردگی و فراگیری بیشتری را در کشورمان پیدا کند.
*دراماتراپیست و مدرس دانشگاه و عضو موسس اتحادیه جهانی دراماتراپی WADT
نمایش طریقه حکومت گجر خان» تا ۳۰ فروردین از ساعت ۱۹:۳۰ به مدت یک ساعت در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است. مجید امرایی به همراه احسان ملکی بهطور مشترک کارگردانی این نمایش را برعهده دارند. نویسندگی این نمایش برعهده امرایی بوده است.دکتر مجید امرایی دراماتراپیست، کارگردان تئاتر، رومهنگار و استاد دانشگاه علامه طباطبایی است. مؤلف نخستین کتاب تألیفی در حوزه نمایش درمانی (نمایش درمانی در مسیر تکامل)؛ مؤلف کتاب (ده قدم با نمایش درمانی) مؤلف کتاب (نمایش درمانی راهی برای آزادسازی ذهن) مدیرمسئولی و سردبیری مجله تخصصی تئاتر این مجله تنها مجله تخصصی هنر درمانی در ایران است. احسان ملکی کارگردان و طراح صحنه از نمایشهای او میتوان به هزار شلاق، چیدا، چر و. اشاره کرد.با کارگردانان این نمایش گفتگو کردیم که از نظر می گذرانید.
ایده نخستین نمایشنامه چگونه شکل گرفت و کلمه گجرخان به چه معنایی است؟
دکترمجید امرایی :شاید نزدیک به دو سال نیم قبل من نمایشنامه طریقه حکومت زمان خان نوشته میرزا آقا تبریزی را میخواندم دیدم بسیاری از شخصیتهایی که در داستان این نمایشنامه وجود دارد نزدیک به آن چیزی است که ما در جامعه با آن دستبهگریبان هستیم چند وقتی ذهنم درگیر این بود که چطور میشود نمایشنامهای نوشت که هم حرف امروزی را بزند وهم اینکه از آن قالب بهره گرفته باشد به همین جهت با الهام با آن نمایشنامه نوشته شد و عنوان گجرخان در زبان محلی ما مردم زاگرس به معنای خان کوچک است بسیاری از خوانین در اطراف و مناطق ما این پسوند بزرگ و کوچک را داشتند به همین جهت اسم نمایشنامه را گذاشتم گجرخان یعنی خان کوچک .
فکر کردم خان کوچک شاید نسبت تحقیرآمیز باشد؟
دکترمجید امرایی :نه ولی تناقضی میان شخصیت خودش و اسمش وجود دارد گجرخان ادای بزرگان را درمیآورد باآنکه بسیار کوچک است شخصیتهای نمایش شخصیتهای امروزی هستند تماشاگران ما در نمایش گجرخان از دو سنخ خارج نیستند یا مسائل خود را بر روی صحنه میبینند یا خودشان را بر صحنه میبینند آنهایی که خودشان را بر روی صحنه میبینند شاید به اصلاحی برسند و آنهایی که مسائلشان را بر روی صحنه میبینند چون طرح مسئله شدند و آن چیزی که درون آنها هست بر روی صحنه مشاهده میکنند شاید از دیدن این نمایش راضی شوند من به جهت حوزه تخصصیام که دراماتراپی است و در دراماتراپی وتز تحصیلی من از دو تئوری بهعنوان تئوری پایهای که از بوعلی سینا در حوزه درمان گرفتهشده استفاده کردم یکی از این دو تئوری؛ تئوری تأثیر متقابل است این تئوری میگوید که شما مسئله خود را در فردی که نقشآفرینی میکند مشاهده میکنی آن چیزی که در حوزه تئاتر ماتحت عنوان کاتارسیسم میشناسیم در حوزه روانشناختی و دراماتراپی تحت عنوان تأثیر متقابل است. از این تکنیک برای نوشته شدن نمایشنامه گجرخان بهره گرفتهشده است و تئوری دوم تئوری نقش گذاری روانی است که آن بیشتر در حوزه درمان مورداستفاده قرارمی گیرد.
شخصیتهای نمایشنامه شکل گرفت و با چند نفر از دوستانی که پیشازاین قرار بود در این نمایش بازی کنند و به من کمک کنند مهایی انجام دادم و این پروسه نزدیک به دو سال به طول انجامید تا نمایش گجرخان تولید شد در حقیقت در جستجوی فردی بودم که هم بنمایههای ذهنیاش به خودم نزدیک باشد وهم با نگاه نو وجدید در حوزه هنر نمایش آشنا باشد بسیاری از دوستان را ارزیابی کردم نفراتی بودند که شاید آنها نمیپذیرفتند نمایشنامه من را کارگردانی کنند و افرادی بودند که من تمایل به همکاری با آنها را نداشتم درنهایت آقای ملکی به علت شیوهای که در حیطه کارگردانی و بازی گیری دارد بهعنوان بهترین فردی بود که میتوانست این متن را به روی صحنه ببرند. ایده اول من این بود که ایشان بهطور کامل نمایش را کارگردانی کند چون دوست داشتم آنچه را که نوشتم از نگاه فرد دیگری ببینم فرد دیگری که من از گذشته و پیشینه فعالیت هنریاش بهطور کامل اطلاع داشتم شاید آن ابتدای فعالیت حوزه نمایشیاش این شانس را داشتم که بهعنوان معلم آموزشهای مختصری را به ایشان بدم پیشنهاد به ایشان دادم پذیرفتند ولی به این شرط که خودم من هم باشم نزدیک به یک ماه ونیم برای اجرای این نمایش تمرین کردیم. در حوزه اجرایی برای یک تئاتر طراحی صحنه یک عنصر مهم است طراحی صحنهای که ایشان پیشنهاد دادند بهشدت مورد استقبال قرار گرفت نفرات بسیاری را برای بازی ارزیابی کردیم و به این گروهی رسیدم که اکنون بر روی صحنه است بازیها شیوه کارگردانی طراحی موسیقی همه از فیلتر ذهنی ما دو نفر گذشت تابه تفاهم دونفره نمیرسیدیم کاری را پیش نمیبردیم هرکجا مخالفتی بود باید طرح مسئله میشد و تمایل دو نفر به آن سمت برود که به وحدت فکر برسیم متأسفانه مادر حوزه هنر بهویژه هنرنمایش در کشورمان ما کمتر به تعاملی ازایندست میرسیم آنچه هماکنون به روی صحنه میبیند حاصل دو سال ونیم نگارش من و بازآفرینی کارگردانی آن از فیلتر ذهنی دو نفر است
آقای ملکی من میخواستم از مواجه شمارا با نمایشنامه آگاه باشم؟
احسان ملکی :همین جامی گویم باعث افتخارم بود که فرصتی پیش آمد در خدمت جناب دکتر امرایی بودم قبلاً شاگرد ایشان بودم و در حال حاضر هم ازایشان یادمی گیرم من بعدازاینکه متن را خواندم متن واجد جذابیتهای نمایشهای ایرانی بود و با توجه به نوع ساختار داستانی که بود و نوع نگاه نویسنده نسبت به اثر دیدم که نمایشنامه این فرصت را به آدم میدهد تا با یک نگاه جدید و مدرنی به نمایش نگاه کنیم علاوه بر کلیت داستان و نگاه سنتی که دارد بالاخره ما را وارد آن فضا میکند و آن فرم اجرایی با توجه به صحبتهایی که با دکتر امرایی داشتم میتوانست پارادوکس زیبایی به وجود آید بر اساس زمان و مکان امروزی دریک ناکجاآباد میتواند این حادثه به وقوع بپیوندد و تاریخ را مشخص نکردیم که کدام تاریخ و کدام زمان است ولی این فضا را نمایش ایجاد میکرد که با رویکرد مدرن در طراحی بهویژه در طراحی صحنه مایک نگاه به نمایشهای ایرانی داشتیم ولی با یک رویکرد جدید و حتی در طراحی صحنه به این فضا رسیدیم که نمایش گجرخان همان سادگی نمایشهای ایرانی که درگذشته بوده را داشته باشد با کمترین امکانات و با کمترین اکسسوار که میتوانست کاربردی باشد که خوشبختانه به فرمی رسیدیم بازیگرانی خوبی داشتیم که کاملاً در راستای فرم اجرایی ما قرار گرفتند در این نمایش نگاه به نمایشهای ایرانی بود تعزیه، نمایش عروسکی جی جی وجی، پردهخوانی و دیگر تکنیک های نمایش ایرانی در این نمایش وجود داشت
آیا گجرخان یک نمایش تاریخ گریز است یا به یک دوره تاریخی تعلق دارد با توجه به زبان و مؤلفههایی ازایندست که در نمایش وجود این نکته را بیان کنید؟
دکترمجید امرایی: هر اثری در هرزمانی که تولید میشود حاصل ادبیات و تاریخ آن زمان است آنچه بر روی صحنه میبینید درواقع ترکیبی است از ادبیات معاصر امروز ما آنچه در کلام و زبان ارتباطیمان هست در ترکیبی از واژههای لاتین، عربی، واژههای کهن فارسی و ادبیات ایرانی ماست به همین جهت آنچه بر روی صحنه میبینید حاصل و ترکیبی از این نوع زبان است با رویکرد و ساختار دراماتیک شخصیتهای داستان همه ما به ازای خارجی دارند و همه در پیرامون ما هستند نمایش طریقه حکومت گجرخان بهشدت انتقادی ی اجتماعی است زبان این نمایش از زبان قاجار الهام گرفته است اما زبان دیگری ست و به زبان متفاوتی رسیده است بعضیاوقات واژههای استفاده میشود که کاملاً امروزی است و ترکیب واژههای دوره قاجار و واژههای امروزی یکزبان جدیدی را در این نمایش گجرخان به مخاطب منتقل میکند که برای او لذتبخش است.
در تائید صحبت شما باید بگویم که استاد همایون علیآبادی هم در نقد این نمایش به این زبان منحصربهفرد اشاره کردند؟
دکترمجید امرایی: حتی پوشش آدمها هم شما یکزمان تاریخی را به شما نمیگوید و این فکر شده است لحظهبهلحظه این نمایش فکر شده است از طراحی صحنه طراحی لباس موسیقی که شمارا یاد هیچ موسیقی آوازی نمیاندازد اما درعینحال در پسزمینه ذهنیات میگویی ای از موسیقی خاصی الهام گرفته است هرگز مادر دنبال این نیستیم که غرق در داستانی و موقعیتی بشویم که فکر بکنیم تا انتها باید با آن همراهی بکنیم همهجا فقط نشتر زده میشود از زبان شخصیتهای داستان تا کلیت داستان
در دراماتورژی که من از اثر برداشت میکنم و کانسپت اثر که در طراحی صحنه احسان ملکی روشن است. نمایش به من میگوید من میخواهم از شیوههای تئاتر سنتی آشناییزدایی میکنم و شیوه نوینی را ارائه میدهم میخواستم درباره این آشناییزدایی صحبت کنید و از سوی میخواستم نقدی نسبت به همان تئاتر سنتی یا تئاتر موزهای هم داشته باشید؟
دکترمجید امرایی: شاید مهمترین نکتهای که ذهن من را آماده کرد و ترغیب شدم و مشتاقانه به این سمت رفتم که احسان ملکی یا در کنار من باشد یا بهتنهایی اثر را کارگردانی بکند همین بحث آشناییزدایی است همین ترکیب و نگاه نو وجدید ی است که به تکنیکهای تئاتر سنتی ایرانی دارد و ترکیب آن با تئاتر مدرن وجدید یعنی آنچه که در کارگردانی اثر مشاهده میکنید الهام گرفته از مظاهر کارگردانی تئاتر سنتی آیینی ایرانی است اما آن نیست الهام گرفته از تئاتر مدرن و کارگردانی مدرن است اما آنهم نیست ترکیبی از این دو نوع تئاتراست همانطور که خود اثر همین را به ما میگوید و کارگردان هم میبیند و برای تصویر کشیدن متن باید قالبی را تعریف کند که متفاوت باشد و در راستای متن نمایشنامه باشد.
احسان ملکی: به نظر من حافظ به بهترین شیوه ممکن غزل را سروده است اما من به چه شکلی میتو
انم هنر را خلق کنم که آشناییزدایی بشود که اثر به سنت پای بند باشد اما با یک زاویه دید جدید به نمایش نگاه کنیم. ببینید سعدی افشار و مرشد ترابی کارشان را به نحو احسن انجام دادند و تکنیک را فوقالعاده اجرا کردند. من حس میکنم ما باید با یک زاویه دید جدید به این قضایا نگاه کنیم ما اگر بخواهیم تخته حوضی راهمان گونه که سعدی افشار اجرا کرد به نمایش بگذاریم هیچوقت به پختگی او نخواهیم رسید فقط ما باید با یک نگر ش جدید؛ سنتها و آداب و فرهنگهای ایرانی که وجود دارد را حفظ کنیم. ما به چه شکلی میتوانیم هم پای بند به اینها باشیم هم یک زاویه دید جدید را ارائه کنیم؟ این کارگردانی دقیقاً با همین تفکر طراحی شد. متأسفانه نمایشهایی که در حال حاضر در سنگلج اجرامی شود هنوز در آن فضا ماندهاند وهمان شکل نمایشها اجرامی شود به نظر این به معنای متوقف شدن است و شاید حتی به معنای یک عقبگرد باشد. این نمایشها را سعدی افشار ها و مرشد ترابیها به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند. پس بیاییم با توجه به ساختار زندگی که در آن زندگی میکنیم متحول کنیم اما دچار یک سوءتفاهم در زندگی هستیم زندگی امروزه ما نه زندگی مدرن نامیده میشود و نه زندگی ما بهصورت سنتی است و دریک فضای کاملاً پستمدرن قرارگرفتهایم و در شکل طراحی و کارگردانی نمایش گجرخان به این شیوه گرایش داشتیم یک نگاه به نمایشهای مدرن ونیم نگاهی هم به نمایشهای سنتی گذشتهمان داشتیم و این نمایش بر اساس فضای اجتماعی که بر ما حاکم است طراحیشده است
دکترمجید امرایی: قراردادهای ما قراردادهای جدیدی بود که ترکیب قراردادهای تئاتر سنتی و قراردادهای تئاتر مدرن بود ما پرده بر روی صحنه داشتیم اما پرده ما پرده نمایشهای سنتی ما نبود پرده ما سخنگو بود. آدمهای نمایش از آن پرده بیرون میآمدند و سخن میگفتند ما حرکت داشتیم القاب آدمهای نمایش ما القاب قجری نبود تخت نمایش ما یک ویلچر است و فقط ما کمی آن را تغییر داده بودیم و آن را رنگ کرده بودیم در کمترین ابزارهای ممکن ما سعی کردیم بیشترین محتوا را به مخاطب انتقال دهیم کف صحنهی نمایش ما سفید بود ویلچری بود که در تمام صحنهها حضور داشت ویلچری که تخت گجرخان، مغازه پطرس و خانه کوکب خانم بود منتهی با اندکی تغییر و محتوای جدیدی راارئه میکرد.
احسان ملکی: وزندگی که فلج و بیمار است.
حضور این ویلچر گویا جزء مؤلفه های نمایشهای شماست؟
احسان ملکی: بله اینجا این ویلچر میبایست حضور داشت من ویلچر رادرنمایش هزار شلاق استفاده کرده بودم واین ویلچر برای نمایشنامه دکتر امرایی هم مناسب بود.
دکترمجید امرایی: ماحتی به تخت بیمارستان هم فکر کرده بودیم
احسان ملکی: این تحلیل بود که این فضا بیمار و فلج است و این ویلچر را حتی در مغازه پطرس و خانه کوکب، تخت گجرخان استفاده کردیم اگر توجه کرده باشید در پرده خوانی یک سری قاب داشتیم که گوشهای از آن یک روبان سیاه بود و مردمی که مردهاند و حرکتی ندارد وبااین نگاه ویلچر برای این صحنه مناسب بود وبه نظرم حضور ویلچر در نمایش گجر خان کاربردیتر از نمایش هزار شلاق است وماسعی کردیم بر اساس تحلیلی که وجود دارد و نوع تفکری که داشتیم از عناصر صحنه استفاده کنیم و این ایده ویلچر متعلق به خودم بود.
شیوه بازیگران نمایش شما بسیار نزدیک به کاریکاتوراست کاریکاتورهایی که حرکت میکنند وتجسد پیدا کردند. می درباره این کاریکاتور شدن بازیگران صحبت کنیم من نمیخواهم وارد تحلیل نقادانه بشوم اما احساس میکنم این کاریکاتورها شخصیتهای کمیک هستند و کوشش میکنند تماشاگر را بخندانند اما احساس من به من میگوید این کوششهای متکثر باعث شده است که کاریکاتورها همدیگر را خنثی کنند؟
دکترمجید امرایی: درکمدی گروتسک میگوید شما میخندی اما در پس خنده اشکریز هستی این خنده تلخ است
مخاطب مامی خندد اما بسیاری از تصاویر که مشاهده میکند تصاویری است که پیرامون اوست بخشی از این تصاویر تصاویری است که در درون اوست تناقض رفتار و کلام در فرد فرد ما امروزه وجود دارد و این زبان بدن ما با زبان گفتار ما در اغلب روابط ما هماهنگی ندارد شخصیتهایی مادر روی صحنه همین نکته را به تماشاگر نشان میدهند و همه به دنبال سوء استفاده از همدیگر بودند.
احسان ملکی: آن نگاه کاریکاتور کاملاً درست است ما به عنوان یک دنیای فانتزی و کاریکاتوری به این نمایش نگاه کردهایم ما حتی میخواستیم پرده نمایش بهصورت کاریکاتور باشد اما مامی خواستیم یک فضای را به وجود بیاوریم که هم مخاطب خاص با آن ارتباط برقراکند وهم مخاطب عام از این نمایش لذت ببرد و دررفتارهای بازیگری دررفتارهای میزانسنی و پویایی صحنهای که دراین نمایش وجود دارد بهسوی آن کاریکاتور حرکت کنیم احساسی که شما دارید برای ما محترم است ولی میشود گفت این یک طنز تلخ است.
فکرمی کنم فرامرز قلیچ خانی بازیگر نقش فراشباشی یکی از بهترین بازیگران این نمایش بود قلیچ خانی کوشش میکرد با صدایش کاریکاتوری را خلق کند وبابدنش این کاریکاتور رامی ساخت لحظههایی در رفتارش درنگهایی وجود داشت که من از این وقفهها
میتوانستم برای خندیدن استفاده کنم اما من دربازی شاهین علایی نژاد (پطرس ارمنی وناظراموال) وسعید عبدالهی (صندوقدار) برای من این فرصت به وجود نمیآمد؟
احسان ملکی: شروع اجرای سعید عبدالهی کاملاً کاریکاتوری بود ومااشاره به زن پوشی نکردیم و این المان در این نمایش وجود داشت برخلاف زن پوشی که الآن رایج است و بسیار بد اجرامی شود.
اما وقفهای در اجرایش نبود و پیاپی این کاریکاتور سازی انجام میشد؟
دکترمجید امرایی: جایی که صدایش بم میشد و حاکم میترسید این فاصله اجرامی شد حاکم ماازصدای بلندمی ترسید و داشت حکومت میکرد.
منظور من وقفه از جنسی که فرامرز قلیچ خانی اجرامی کرد؟
دکترمجید امرایی: فاصله از نگاه شما کم بود و فرصت فکر کردن و اندیشیدن را به شما نمیداد.
تکثر این شوخی مانع اندیشیدن و خندیدن من میشد؟
احسان ملکی: شاید. من نمیتوانم از این موضوع دفاع کنم و یک بحثی هم که بود سکته افتادن در ریتم اجرایی هم بود.
گفتگو ازهومن نجفیان
درباره این سایت